توی اتاق تبریز دانشجویی ما، دو تا ،ری را بودند که نوبتی از توی ضبط صوت توشیبای قدیمی وارد اتاق می شدند و میان خرت و پرت ها و کتاب ها سرک می کشیدند.یکی ری رای نیما بود که باصدای زخم آجین شاملو خوانده می شد.
یکی هم ری رای سیدعلی صالحی که توی صدای خسرو شکیبایی خانه داشت و باور نمی کرد که حال همه ی ما خوب باشد.
من این یکی را دوست تر داشتم.
عکسش هم روی جلد کاست بود که ابروهای کمانی داشت و چشم های درشت شیطان.
دانشجویی که به آخر رسید هم این دو تا باز گاهی سری می زدند تا مطمئن بشوند که صدا می آید امشب و حال همه ی ما خوب است و این حرف ها.
اما خب، تکراری بودند. نه قد می کشیدند، نه دیگر حرف تازه ای داشتند. از جنس خیال بودند. اسطوره های اثیری، که مخاطب گفته های نگفتنی و بغض های نهفتنی بودند.حرف نمی زدند. تنها شنوای خاموش لحظه های دل آشفتنی بودند.
ری رای سوم ده سال پیش پیدایش شد.این یکی کار حامد بود.حامد اسما عیلیون که هم دندانپزشک تبریز خوانده ای بود و هم نویسنده ی کاربلدی بود
موجودات عجیبی هستند این نویسنده ها.کاری می کنند که با آن چیزی که خلق کرده اند طوری خو بگیری که انگار سالهاست که جزیی از بودن تو بوده اند.
این یکی ری را هر روز قد می کشید و ما می خواندیم که چه خلقیات و عادت هایی دارد و چه زبان ها که بلد است و چه آرزوهایی که دارد و چه چیزهایی را خوش نمی دارد.
این یکی ری را چشم های روشن و موهای خوش رنگی دارد و از آن دو تای دیگر دلبرتر و سرتر است و ما مشتاقانه قصه هایش را دنبال می کنیم. کتاب می خواند.شعر بلد است. نظر می دهد. اصلا هم تکراری نمی شود و هر روز شیرینکاری تازه ای می کند.
این یکی ری را، از جنس خیال و گلایه و دیروز نیستحرف ها دارد برای امروز. برای فردا.
بودنش یعنی که می شود دوباره دید.می شود با همین بذر و توشه و پیشینه، دوباره قد کشیدمی شود میان اینهمه رگبار که از زمین و از آسمان می بارد، حرف پرواز را پیش کشید.
هی حامد.
بگو که این وقفه و این کابوس، یک ترفند از نویسنده ای است که خوب بلد است چطور قصه را ادامه بدهد که تعلیق جذابی داشته باشد و خواننده را دنبال خودش بکشد.
دست بردار پسر
قلمت را تیز کن و ادامه ی داستان را بنویسادامه ی ری رایت را که حالا، ری رای بسیاری از ماست.ما که منتظریم.
میان اینهمه همهمه ی بی صدا و میان اینهمه بغض بی هوا، قصه ی ری را است که هنوز آدم سرگشته ی بی حوصله را، به ماندن و رفتن و آمدن و برگشتن دعوت می کند. به بودن و دیگرگونه بودن. به حنجره ی جنگل. به پنجره ی امید.
راه نخست اصلاح فکر
فکرمون رو درست کنیم. هی فکر نکنید اگه فلان اتفاق بد بیفته. شک و تردید رو از خودتون دور کنید.
وقتی پا میشید از خواب به خودتون بگید همه چیزایی که نیاز دارید رو دارید.
یک سری جملات مثبت بنویسید و هر صبح یکیشون رو تکرار کنید.
رابطه تون با نگرانی رو عوض کنید
وقنی نگرانی میاد سراغتون فکرتون روی کارتون متمرکز کنید.
من قراره سخنرانی کنم و نگرانی اومده سراغم. به نگرانی فکر نمی کنم به حرفام فکر می کنم.
بعضی ها هم فکر می کنن تا نگران نباشن موفق نمیشن ولی این فکر غلطه.
به جای توجه به نگرانی توجه کنید به اون کار یا حرفی که کاملا در کنترل شماست.
در عمل چه کنیم
اون کاری که نگرانمون می کنه و ازش فرار می کنیم رو انجام بدیم. بریم وسطش. شاید اول از نگرانی های کوچک تر شروع کنیم.
به بدن مون اهمیت بدیم
اگر بدن سالم و سرحال نباشه رفع نگرانی سخت میشه. غذای خوب و سبزیجات بیشتر بخوریم. کم ولی خوب بخوابیم. حداقل هفتهای یک جلسه ورزش کنیم.
به لحاظ ذهنی چه کنیم
همه ما به سکوت نیاز داریم.
هر روز بریم یه جای خلوت با موبایل خاموش و مدتی ساکت باشیم
شاید با یک چای شاید با چند نفس عمیق و به پرنده ها به برگها نگاه کنیم.
قطعی نبودن همه چیز رو بپذیریم
نگرانی وقتی شروع میشه که می خوایم همه چیز اون جور پیش بره که ما میگیم و ما می خواهیم.
قبول کنیم که دنیا و آدما اصلا قابل پیش بینی نیستن. این یه واقعیته.
اگر نخواهیم همه چیز مطابق نظر و خواست ما باشه، و قلبمون رو برای همه چیز، حتی اتفاقات غیرمنتظره باز کنیم خیلی راحت میشیم.
با همه اینها نگرانی ناگهانی تموم نمی شه باید زیاد این کارها رو تمرین کنیم تا نگرانی کم کم ضعیف بشه.
و پیشنهاد آخر:
بیشتر بخندیم.
این کار ساده خیلی خوب نگرانی رو شکست میده
_ اضافه کاری نکنید
اضافه کاری به تندرستیتان آسیب میزند چون باعث ابتلا به افسردگی و اضطراب میشود.
_ اینقدر با خودتان حرف نزنید
تخمین زده شده که ما هر دقیقه تقریبا ۳۰۰ تا ۱۰۰۰ کلمه با خودمان حرف میزنیم! و این خودش بهترین نشانه است که ثابت میکند مخربترین نیروی جهان برای ما، خودمان هستیم.
جملات مثبت را پیش خود تکرار کنید. با خودتان با اشتیاق حرف بزنید و بهترین دوست خودتان باشید.
_ اینقدر سعی نکنید همه چیز را کنترل کنید
شاید قبولش سخت باشد. اما باید هر کس و هر چیزی را همانطوری که در همین لحظه هست بپذیرید
_دست از سرزنش دیگران بردارید
سرزنش و نکوهش دیگران، کمکی به شما نمیکند، در عوض سعی کنید این انرژی را برای پیدا کردن نقطهی ضعف، برطرف کردن آن و یافتن یک راه حل مناسب بگذارید.
_ از آدمهای بدبین و منفیباف دوری کنید
بدبینی درست مانند سرماخوردگی، واگیر دارد.
_ترس از دست دادن را کنار بگذارید
ریچارد برانسون، کارآفرین مولتی میلیاردر انگلیسی میگوید: فرصتها مانند اتوبوسها هستند؛ همیشه یکی دیگر در راه است!». پس با احساس ترس، خودتان را محدود و غمگین و گناهکار نکنید.
_ اینقدر سعی نکنید روی دیگران تاثیر بگذارید
_ باور کنید هیچکس به شما بدهکار نیست
زندگی با این نگرش، قدرتی شگفت انگیز و باورنکردنی به شما میدهد که به راحتی می توانید توقع داشتن از دیگران و طلبکار بودن از آنها به خاطر شادی دل خودتان کنار بگذارید.
_ اینقدر سعی نکنید کامل باشید
اگر سعی کنید کامل باشید، نمیتوانید روابط بلند مدت با دیگران برقرار کنید. شک و تردید داشتن به خود و یا به عبارتی مطمئن نبودن نسبت به تواناییهای خود، احساس بیارزش بودن را به فرد القا میکند. همین که خوب باشید کافیست
_ دست از زیاده خواهی بردارید
بعضی از افراد ظاهرا به هیچ اندازهای قانع نیستند و رویکردشان نسبت به هر چیزی در زندگی، زیاده خواهیست. این جور افراد معمولا با حسادت ورزی دست و پنجه نرم میکنند و قدرت بخشش ندارند و از موفقیت دیگران، ناراحت میشوند، طبیعتا حسود بودن و فداکار نبودن برای شاد نبودن واقعا کافیست.
حرفت را راحت بزن
بی دلواپسی بپوش
هر جا هم که خواستی قدم بذار
هر وقت دلت خواست به آب بزن
هر حیوانی را هم که خوشت آمد بغلش کن،مهم نیست گاو باشد یاگاو زاده یا پرنده ،فقط نگران چشم های دنبال کننده نباش.
ببین، تا بوده همین بوده،قضاوت ها نا تمام اند
و پشیمانی ها بی پایان.
توی پروفایلت، خودت باش
تگ شلوارت را بعد ِ خرید بکن
کفش نو را همانجا بپوش و بیا بیرون
ساندویچت را دونونه با خیارشور اضافه دستت بگیر و توی خیابون در حالی که به گردنبندهای چشم نواز طلافروشی زل زدی و کاغذ کاهی لای دندونات هست،گاز بزن.
نگران پولخرد کرایه تاکسی نباش،شنیدن غرهای راننده تاکسی ارزشش را دارد
اگرهم شد سوار اتوبوس های شهری شهرستان شومسیرش کوتاه و سرگرم کننده است.
آشغال توی خیابون را دید دولا شو، جمع کن بذار نگاه های متعجب مردم ،کم کم از بین برود وخودشان مثل تو شوند
اون راهنمای لامصب رو هنگام رانندگی خرجکن.پشت سری تو علم غیب ندارد که تو یهو میخواهی بپیچی
گاهی چند تا جنس از بقالی های کممشتری بخر
یا دوجلد کتاب دست دوم.
بی دلیل مهربان باش،تنها چیزی که با اهدا کردن کمنمیشود محبت است،دریغ نکنید.
ایزد هم اگر در بیابان ندهدت باز،اقلا خودت کیف میکنی!
شبکههای ۵G اینترنت را به همه جا خواهند برد
جذابترین موضوع در مورد تکنولوژی ۵G این است که نه تنها برای تلفنهای هوشمند به کار گرفته شده بلکه یک سرویس اینترنتی باند پهن کامل نیز خواهد بود.
این به معنای وابستگی کمتر به وایفای و استقلال بیشتر ابزارها و گجتهای الکترونیکی خواهد بود.از همه مهمتربخشهایی از جهان که اینترنت باند پهن در اختیار ندارند میتوانند با این تکنولوژی جدید از اینترنت بیسیم بهرهمند شوند.
_سوزنهای هوشمند در کسری از ثانیه سرطان را شناسایی خواهند کرد
شیوه عمل سوزنهای هوشمند این است که فیبرهای نوری را به بافت مشکوک بدن تابانده و بعد از آن به سرعت نور برگشتی را تجزبه و تحلیل میکنند که بدنبال آن سالم یا بیمار بودن بافت مشخص میشود.
این کار تنها چند ثانیه طول کشیده و نیازی به جراحی دردناک و تکهبرداری نیست.
از همه بهتر اینکه، سوزن هوشمند هزینههای پزشکی تشخیص سرطان، جراحی و آزمایشگاه را به طول کلی کاهش خواهد داد. با تشخیص سریع سرطان، پزشکان میتوانند خیلی سریعتر برای درمان بیمار برنامهریزی کند
_باتریهای خودروهای برقی بسیار بهتر خواهند شد
یک کشف جدید که مدت زمان طولانی کنونی شارژ باتریها را به ۱۰ دقیقه کاهش میدهد.
_برچسبهای هوشمند غذا، دورریز را کاهش خواهند داد
این برچسبهای جدید هر گونه علائم بیماریزای درون خوراک مذکور را شناسایی کرده و زمان دقیق و مناسب دقیق دور ریختن را اعلام خواهند کرد.
این برچسبها در صورت شناسایی هر گونه عامل بیماریزا تغییر رنگ خواهند داد.
_تحقق چاپ زیستی سه بعدی نزدیکتر از هر زمان دیگری است
پیدا کردن اندامهای پیوندی جدید برای افراد یک فرآیند بسیار پرهزینه و زمانبر است. یک چاپگر زیستی سه بعدی میتواند اندامها یا بافتهای جدید را در تنها چند روز یا حتی چند ساعت و با استفاده از بلوکهای ساختاری پایه بدن چاپ» کند.
از آن جالبتر اینکه این اندامها را میتوان با استفاده از داشتههای ژنتیکی خود بیمار ساخت که مشکل پس زدن اندام پیوندی را به مقدار بسیار زیادی کاهش میدهد.
_رابط نورونی باعث میشود مغز انسان به کامپیوتر متصل شود
علم در سالهای اخیر سعی در پل زدن به شکاف بین این دو از طریق تکنولوژی به نام رابط نورونی (neural interfacing) داشته . اگر انسان بتواند این ارتباط را میسر سازد، میتوان کارهایی مانند دیدن رویاها، یا حتی بارگذاری محتویات مغز انسان روی کامپیوتر و بسیاری کارهای خارقالعاده دیگر را ممکن ساخت.
_زندهداری تعویقی میتواند جان میلیونها نفر را نجات دهد
زندهداری تعویقی (Suspended animation) دهههاست که تنها در قابل فیلمهای علمی تخیلی باقی مانده است. تصور کنید بیمار هستید و از آنجایی که درمان بیماری شما وجود ندارد، با استفاده از علم سرمازیستی (cryogenically) منجمد میشوید تا زمانی که درمان بیماری شما کشف شود.
در مرکز پزشکی دانشگاه مریلند در بالتیمور، پزشکان در حال آزمایش یک تکنولوژی جدید هستند که در آن خون بدن انسان با یک مایع نمکی به سردی یخ جایگزین شده که دمای بدن را به مقدار قابل توجهی کاهش میدهد.
در این مرحله، بیماران و مج که بدون این روش در عرض ۵ دقیقه خواهند مرد، دو ساعت بیشتر زنده مانده و بدین ترتیب پزشکان وقت بسیار بیشتری برای نجات او دارند که میتواند فرق بین مرگ و زندگی باشد.
_شاید بتوان پلاستیک را به سوخت تبدیل کرد
موفقیت این پروژه باعث حل معضل پلاستیک از یک طرف و رفع نگرانی از اتمام ذخایر نفتی خواهد بود.
_نیروی الکتریسیته بیسیم باعث از بین رفتن نیاز به کابل خواهد شد
در آیندهای نزدیک شاهد ترنسمیترهایی خواهیم بود که بسیار شبیه وایفای عمل میکنند و میتوانند هر دستگاه باتریداری که درون اتاق قرار دارد را از راه دور، به طور همزمان و اتوماتیک و بدون نیاز به تماس فیزیکی، شارژ کنند.
از دیگر تکنولوژیهای حیرتانگیز آینده : احساس هر چیزی از طریقِ واقعیت مجازی ، گوشت با پایه گیاهی که در آزمایشگاه ساخته میشود و همچنین نورونهای مصنوعی که میتوانند آسیبهای مغزی را درمان کنند اشاره کرد.
درباره این سایت